یادگاران مرگ
سه برادر هنگام رسیدن به رودخانهای عمیق با استفاده از جادو پلی میسازند. مرگ که همیشه شاهد سقوط افراد به رودخانه و مرگشان بوده از حیله? برادران خشمگین میشود و از این رو تصمیم میگیرد خود با حیلهای انتقام گیرد. او از سه برادر به خاطر ذکاوتشان تشکر میکند و از آنها میخواهد که هرکدام یک آرزو بکنند. بردار اولی و بزرگتر خواستار چوبدستی ای میشود که در هیچ دوئلی شکست نخورد. برادر دومی خواستار سنگی میشود که با آن بتوان مردگان را زنده کرد و برادر سومی خواستار چیزی شد که با آن مرگ نتواند او را تعقیب کند. مرگ از درخت یاس کبود چوبدستی و از رودخانه سنگ را به دو برادر داد و شنل خود را نیز به برادر سوم داد. برادر اولی به دهکدهای رفت و بعد از دوئلی موفق پیش همه از چوبدستی خود گفت. همان شب شخصی به بالین وی آمد او را کشت و چوبدستی را برداشت. برادر دومی به وسیله? سنگ روح دختری را که دوست میداشت و مرده بود را حاضر کرد و از شوق پیوستن به او خود را کشت. اما برادر سومی با شنل سالها از دست مرگ گریخت تا این که به کهنسالی رسید و خود تسلیم مرگ شد.
#هری_پاتر